از صفر تا تو ...

اگر عزيزي را گم كرده باشيد، چه 
مي كنيد؟ 
آسوده و بي خيال مي نشينيد تا كم 
كم فراموشش كنيد؟ 
يا براي يافتن او همه تلاش خود را 
به كار مي بريد. 

از اين و آن سراغش را مي گيريد. 

شب و روزتان را به جستجوي او 
مي گذرانيد... 
تا آن كه او را بيابيد يا نشاني از 
او پيدا كنيد؟ 
كداميك؟ 


اگر كسي را دوست داشته باشيد و 
بدانيد كه او نيز به شما بسيار علاقه مند است، آنقدر كه از 
بيماري شما بيمار مي شود و از خوشحالي شما خوشحال، چه مي كنيد؟ 


تنها به زبان اين دوستي را ابراز 
مي كنيد؟ 
يا در عمل، محبت خود را به او نشان 
مي دهيد؟ 
پيوسته در پي جلب رضايت او هستيد، 
به مناسبت هاي مختلف براي او هديه مي بريد، لباسي را مي پوشيد 
كه او دوست دارد، از عطري استفاده مي كنيد كه او مي پسندد و 
... 
كداميك؟ 


اگر بدانيد، كه براي حل مشكلاتتان 
مي توانيد به كسي مراجعه كنيد كه آماده كمك به شما مي باشد و 
براي ارتباط با او گفتن يك سلام كافي است، چه مي كنيد؟ 


آيا از كنار اين موضوع بي تفاوت 
گذر مي كنيد؟ يا تمام تلاش خود را براي استفاده از اين فرصت به 
كار مي بريد؟ 
كداميك؟ 


اكنون من ...

در انتظار وصال تو
نشسته ام، 
تو را به جان دوست دارم، 


گره قلبم به دست تو باز 
مي شود،
چگونه ام و چه مي كنم؟ 


هر صبح 

با سلام بر تو روزم را شروع كرده و وصال و رسیدن به تو را از خدا 
مي خواهم.

براي سلامتي تو صدقه مي دهم و ...

عاشقانه دوستت دارم محبوب دلم.


از صفر تا بيست!