دیده ها را میشـــود تر کـرد اما با چه حال
رفته ای و داغ تو در خاطرم جا مانده است
می توان با خاطرت هم خستگی در کرد اما با چه حال
باورش سخت است رفتی و چه تنها مانده ام
بایدم این قصه باور کرد اما با چه حال
بین این دِربی که در آغوش ما آمد پدید
هر چه اینجا کرد داور کرد اما با چه حال
عاقبت هجران به سر می آید از دل های ما
با تو بهتر میشود سر کرد اما با چه حااال
برچسب : بی تو مهتاب شبی,بی تو,بی تو میمیرم,بی تو به سامان نرسم,بی تو به سر نمیشود,بی تو مهتاب شبی را همگان میدانند,بی تو نمیتونم,بی تو سیاوش قمیشی,بی تو سردردو جنون,بی توجهی به دوست دختر, نویسنده : 9ehsaseman13561 بازدید : 260